پدرم امام (ره)
به نام خدا
کـارنـامه نــور (زندگینامه امام خمینی)
فصل اول از ولادت تا وفات
10 . حادثه مدرسه فضیه ( ادامه ی بخش چهل و سوم )
محرم سال 42 فرارسید. مردم هنوز داغی را که از ماجرای فیضیه بر دل داشتند، حس میکردند. محرم، دانشجویان را نیز به عرصه مبارزه آورده بود. با پیوستن دانشجویان به انقلاب اسلامی، تغییری نیز در شعارها پیدا شد. آنان شعار "درود بر مصدق" را به "سلام بر خمینی "ضمیمه کردند و بدین ترتیب به نهضتِ اسلامی مردم ایران، رنگ ملّی را نیز افزودند.
14 خرداد سال 1342 مصادف بود با عاشورای حسینی. جمعیت چند صدهزار نفری مردم تهران با داشتن عکسهایی از امام، سوگواریهای خود را مایه انقلابی دادند. در همین روز، مردم تهران با نزدیک شدن به کاخ مرمر (محل استقرار شاه) برای نخستینبار، شعار "مرگ بر دیکتاتور" را به طور همگانی و بلند سردادند. عصر عاشورا، امام خمینی با اعلان قبلی به جمعیت انبوه عزاداران حسینی در مدرسه فیضیه پیوستند. در آن روز تاریخی، امام خمینی پس از یادکرد شهدای فیضیه، سخنان مهم و مهیجی علیه شاه و اسرائیل ایراد کردند. در این سخنرانی تاریخساز، امام خمینی توجه مردم را به روابط پنهانی شاه با اسرائیل جلب کردند و با لحنی روحانی و قاطع فرمودند:
آقا من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم: دست بردار از این کارها. آقا اغفال میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند... اگر دیکته میدهند دستت و میگویند بخوان، در اطرافش فکر کن... ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت میگوید از اسرائیل حرف نزنید... مگر شاه اسرائیلی است؟ نصیحت مرا بشنو، از روحانیت بشنو، از علمای اسلام بشنو. اسرائیل به درد تو نمیخورد. بدبخت، بیچاره!.57
ادامه دارد ...
منبع : تبیان